❤ رمـــان عمر هیچ درختی ابدی نیست ❤ قسمت 6 در ادامه مطلب کیا دستش را به سمت او دراز کشید . بیتا لبخند زد . با او دست داد و بعد گفت : ثابت کردید که برای حرفم ارزش قائلید … عطرتون خیلی خوش بوئه . کیا خندید […]
↧