❤ رمـــــان عـــشـــق یـوســف ❤ قسمـت 7 در ادامه مطلب یوسف نیم ساعته به خانه شان رسید مادرش توی خانه بود .می دانست که این ساعت برای رفتن به مطب حاضر می شود .مهستی بادیدنش تعجب کردو گفت: کجا بودی … این چه سرو وضعیه … لباسای خودت کو؟ […]
↧