❤ رمـــــان عـــشـــق یـوســف ❤ قسمـت 9 در ادامه مطلب ایدا با خنده ای متعجبانه گفت: دوستای پسرم ؟!چه خبرمه یوسف … -اخه خیلی خوشگل کردی -خب تولد دوستمه! یوسف کارت کشیدو پول کتابخانه را به نصف قیمت واقعی اش برداشت -می گم ایدا … […]
↧