Quantcast
Channel: بوستان رمان »دانلود رمان
Browsing all 577 articles
Browse latest View live

رمان عشق یوسف – 9

  ❤   رمـــــان عـــشـــق یـوســف  ❤   قسمـت 9 در ادامه مطلب       ایدا با خنده ای متعجبانه گفت: دوستای پسرم ؟!چه خبرمه یوسف …   -اخه خیلی خوشگل کردی   -خب تولد دوستمه!   یوسف کارت کشیدو پول کتابخانه...

View Article


رمان عشق یوسف – 10

  ❤   رمـــــان عـــشـــق یـوســف  ❤   قسمـت 10 در ادامه مطلب       هر دو تا رسیدن با خانه ی مامانی ساکت ماندند . برخلاف انتظار ایدا خانه ی ماربزرگ یوسف پایین شهر بود خیابانی موسوم به ایران ،که ایدا...

View Article


رمان عشق یوسف – 11

  ❤   رمـــــان عـــشـــق یـوســف  ❤   قسمـت 11 در ادامه مطلب     ایدا دیر گوشی را برداشت و سلام سردی هم کرد . تازه یادش امد چه گندی زده ولی بی این که چیزی به رویش بیاورد با پررویی گفت: چطوری ایدا ؟...

View Article

رمان عشق یوسف – 12

  ❤   رمـــــان عـــشـــق یـوســف  ❤   قسمـت 12 در ادامه مطلب     وقتی سوار شد بوی عطرش فضای ماشین را پرکرد .یوسف از هیجان و لابد خوشحالی سرخ بود . ایدا برخلاف جیران ،سلام و احوالپرسی گرمی با اندو کردو...

View Article

رمان عشق یوسف – 13

  ❤   رمـــــان عـــشـــق یـوســف  ❤   قسمـت 13 در ادامه مطلب       یوسف انگار که خودِ ایدا را دیده بود کلی از دیدن صدف ذوق کرد و جلو رفت.   -سلام!   صدف حیرتزده به او که خیس اب شده بود نگاه کردو بهت...

View Article


رمان عشق یوسف – 14

  ❤   رمـــــان عـــشـــق یـوســف  ❤   قسمـت 14 در ادامه مطلب     - من ازت خواستم نوشیدنی و سیگار نباشه ملاکم این بود برا رفاقت دیگه ازدواج که جای خود داره حالا تو هی به قول خودت شهین مهین کن… بعدشم...

View Article

رمان عشق یوسف – 15

  ❤   رمـــــان عـــشـــق یـوســف  ❤   قسمـت 15 در ادامه مطلب     یوسف جمعه شب حول و حوش ساعت 8 برگشت تهران،شهیاد تا فهمیدزنگ زدو گفت: می یام پیشت!   یوسف بی اراده دست به موبایل شد تا به ایدا زنگ بزند...

View Article

رمان عشق یوسف – 16

  ❤   رمـــــان عـــشـــق یـوســف  ❤   قسمـت 16 در ادامه مطلب       یوسف همانطور که در کابینتی را باز کرده بود و به جان لولایش افتاده بود با دلخوری اشکاری گفت: ایدا من می خواستم کاری کنم خیلی محترمانه...

View Article


رمان عشق یوسف – 17

  ❤   رمـــــان عـــشـــق یـوســف  ❤   قسمـت 17 در ادامه مطلب     جیران اخمی نثارش کرد و گفت : باریکلا بامزه … حالا دیگه برو !   شهیاد جدی شد .   -نمیرم . من باید بدونم با چه طور ادمایی می گردی … عمو...

View Article


رمان عشق یوسف – 18

  ❤   رمـــــان عـــشـــق یـوســف  ❤   قسمـت 18 در ادامه مطلب       یوسف نیم نگاهی به صورتش انداخت و گفت : تو اینجایی اما باور می کنی من بازم دلم برات تنگه ،باید یه جا خلوت پیدا کنیم ،سفت بغلت کنم یه...

View Article

رمان عشق یوسف – 19

  ❤   رمـــــان عـــشـــق یـوســف  ❤   قسمـت 19 در ادامه مطلب       انروز یوسف خیلی رسمی تر از همیشه لباس پوشیده بود شلوار فاستونی سورمه ای و کت خوش دوختی که روی پیراهن سفیدش خیلی با وقارتر نشانش می...

View Article

رمان عشق یوسف – 20

  ❤   رمـــــان عـــشـــق یـوســف  ❤   قسمـت 20 در ادامه مطلب       با اینهمه وسواس و دقت و اخر سر دسته گل را فراموش کردند . نمی دانست کسی حرفی به جیران زده یا نه ، اما او حسابی شیک و پیک کرده بود ....

View Article

رمان عشق یوسف – 21

  ❤   رمـــــان عـــشـــق یـوســف  ❤   قسمـت 21 در ادامه مطلب     مبلغ صدو پنجاه میلیون تومان از حساب پس اندازش به خیریه ی کهریزک واگذار می شد و الباقی برای مامانی ،که وکیل توضیح داد با وجود فوت ایشون...

View Article


رمان عشق یوسف – 22

  ❤   رمـــــان عـــشـــق یـوســف  ❤   قسمـت 22 در ادامه مطلب       داخل شدند ،محمد علی شوهر شادی که تازه شهیاد را دیده بود سبب شد تا جیران فرصت فرار پیدا کند . به سمت اشپزخانه رفت . جمع دختر عموهایش...

View Article

رمان عشق یوسف – 23

  ❤   رمـــــان عـــشـــق یـوســف  ❤   قسمـت 23 در ادامه مطلب     جیران سرش راعقب کشیدو با فین فین کنان گفت: مگه چکار میکنم!   شهیاد روی اندامش سایه انداخت و گفت: اینجوری لوس نشو من ادم خود داری نیستم...

View Article


رمان عشق یوسف – 24

  ❤   رمـــــان عـــشـــق یـوســف  ❤   قسمـت 24 در ادامه مطلب       سه ماه بعد …   مثل همیشه یوسف ساعت 9به خانه امد .ایدا را مثل هرشب توی اشپزخانه ندید اما عطرو بوی غذایش می امد ،دورو بر را نگاه کرد...

View Article

رمان عشق یوسف – 25

  ❤   رمـــــان عـــشـــق یـوســف  ❤   قسمـت 25 در ادامه مطلب       بعد از ده دقیقه یوسف صدایش زد ،از اتاق بیرون رفت و او را در اتاق خواب بغلی پیدا کرد . از ظواهر امر پیدا بود که انجا در اصل اتاق خواب...

View Article


رمان عشق یوسف – 26

  ❤   رمـــــان عـــشـــق یـوســف  ❤   قسمـت 26 در ادامه مطلب       ایدا جوابش را نداد . توی تاریکی بلوز استین بلندش را عوض کرد و تاپ پوشید .     -حالا کجا بخوابم ؟     یوسف کمی کنار کشیدو گفت : جوک...

View Article

رمان عشق یوسف – 27

  ❤   رمـــــان عـــشـــق یـوســف  ❤   قسمـت 27 در ادامه مطلب       اما یوسف تا رسیدن به خانه پازل ذهنی اش را کنار هم چیدو مرتب کرد . اول اینکه ایدا توی شمال تهدیدش کرده بود می رود و قانون را دور می...

View Article

رمان عشق یوسف – قسمت آخر

    رمـــان عشق یوسف   به قلم زیبای : نازنین 87   قسمت آخر در ادامه مطلب   منبع: سایت نود و هشتیا      نگاه مبهوت یوسف توی چشمان صدف فقل شد . یاد ِعروسیشان افتاد چقدر به ایدا غرزد چقدر تحقیرش کرد چقدر...

View Article
Browsing all 577 articles
Browse latest View live