❤ رمـــــان عـــشـــق یـوســف ❤ قسمـت 23 در ادامه مطلب جیران سرش راعقب کشیدو با فین فین کنان گفت: مگه چکار میکنم! شهیاد روی اندامش سایه انداخت و گفت: اینجوری لوس نشو من ادم خود داری نیستم ها! و بعد بوسه ای کوتاه روی پیشانی اش زد و […]
↧