❤ رمـــــان آواز چکــــــاوک ❤ قسمـت 3 در ادامه مطلب رفتم دم خونه و زنگ رو زدم…به زهره یه سلام زیر لبی کردم و دویدم سمت اتاقم….رفتم سراغ کتاب شعرام….شماره ی پریا بین یکی از همونا بود…. احتمالا…..حافظ….نیست …سهراب …نیست….اه ….باباطاهر….باباطاهر….هست ….ایول….شماره رو توی دستم مشت کردمو تلفن رو […]
↧