❤ رمـــان بختــک ❤ قسمت 16 در ادامه مطلب آرمین تک سرفه ای کرد: -شروین و بهراد کجان؟ چی کارا می کنن؟ و همزمان نگاهش روی دختر شیک پوشی ثابت ماند از مقابل مغازه رد شد. یاشار ردِّ نگاهش را گرفت و با خنده گفت: -تو کفی؟ آرمین […]
↧