❤ رمـــــان تـــاوان عـشق به مادر ❤ قسمـت 28 در ادامه مطلب تا دو روز بعد از مهمونی اون شب ، دیگه خبری از ماهان و مارال نبود و منم خوشحال بودم که لااقل درک کردند که این روزا نباید زنگ بزنند… اما فرید همش تو خودش بود و […]
↧