❤ رمـــــان شــاید تلخ شـــاید شیرین ❤ قسمـت 12 در ادامه مطلب زمان تو یک ثانیه استپ کرده بود و من همچنان خیره ی اون دوتا گوی مشکی بود….با خم شدن نیم تنش به سمتم و گذاشتن دستاش روی شونم به خودم اومدم…با صدای بمی گفت: -خیلی خوب میزنی […]
↧