رمان پاییز زندگی من – 10
❤ رمـــــان پــاییز زندگی مــــن ❤ قسمـت 10 در ادامه مطلب نگین… سرم سوت کشید…نگین…متین…دختر و پسر نیکی…به احتمال نود درصد درست بود…این دانیال همان دانیالی بود که نیکی میگفت رو به دانیال...
View Articleرمان پاییز زندگی من – 11
❤ رمـــــان پــاییز زندگی مــــن ❤ قسمـت 11 در ادامه مطلب از حمام که بیرون آمدم بلوز و شلوار راحتی پوشیدم و شالی از کمد بیرون کشیدم و به دور موهایم بستم و اتاق را ترک کردم . به سمت پله ها...
View Articleرمان پاییز زندگی من – 12
❤ رمـــــان پــاییز زندگی مــــن ❤ قسمـت 12 در ادامه مطلب خودم را به خانه رساندم و در را باز کردم و وارد شدم . الهه را دیدم که مشکوک نگاهم می کرد پوزخندی زدم و به سمت پله ها رفتم و خودم را...
View Articleرمان پاییز زندگی من – 13
❤ رمـــــان پــاییز زندگی مــــن ❤ قسمـت 13 در ادامه مطلب لحظه ای ایستادم و بدون این که به سمت دانیال برگردم گفتم : - ماکان می دونه ؟ - یک ماکان بدش می یاد زیر دستاش خیلی بهش نزدیک شن ....
View Articleرمان پاییز زندگی من – 14
❤ رمـــــان پــاییز زندگی مــــن ❤ قسمـت 14 در ادامه مطلب نگاهم به دانیال خورد روی زمین نشسته بود و سیگاری در دست داشت … نه … حوصله حقیقت های بیشتری را نداشتم … اما … دلم برای سیگار تنگ...
View Articleرمان پاییز زندگی من – 15
❤ رمـــــان پــاییز زندگی مــــن ❤ قسمـت 15 در ادامه مطلب به احترامم بلند شد و به سمتم آمد و در آغوشم گرفت … چند ثانیه ای که یکدیگر را در آغوش گرفته بودیم تمام خاطرات راهنمایی و دبیرستان...
View Articleرمان پاییز زندگی من – قسمت آخر
رمـــان پـــاییز زندگی مــــن به قلم زیبای : Sim@ قسمت آخر در ادامه مطلب منبع: سایت نود و هشتیا - نه . از خانه بیرون رفتم که ماکان آمد . نگاهش کردم و لبخندی زدم . با همان چهره جدید گفت : -...
View Articleرمان شاید تلخ شاید شیرین – 1
رمــــــان شــاید تلـخ شــاید شـیرین به قلم زیبای : Niloofar 1999 قسمت 1 در ادامه مطلب منبع: سایت نود و هشتیا اسم:شاید تلخ…شاید شیرین… ژانر:کمی هیجان…عاشقانه…پر از معما..کل کل….اجتماعی...
View Articleرمان شاید تلخ شاید شیرین – 2
❤ رمـــــان شــاید تلخ شـــاید شیرین ❤ قسمـت 2 در ادامه مطلب به ساعت نگاه کردم پنج و نیم بود….. تازه کلاسم تموم شده بود….الانم می خواستم برم دنباله آریا……… آریا بچه ی خواهرمه که مثله خودم...
View Articleرمان شاید تلخ شاید شیرین – 3
❤ رمـــــان شــاید تلخ شـــاید شیرین ❤ قسمـت 3 در ادامه مطلب که….. هیییییییی بلندی کشیدمو دو قدم رفتم عقب…. یا باب الهوائج این اینجا چی کار می کنه…اخماش به طرزه وحشتناکی بهم گره خورده بود…...
View Articleرمان شاید تلخ شاید شیرین – 4
❤ رمـــــان شــاید تلخ شـــاید شیرین ❤ قسمـت 4 در ادامه مطلب تیپ آراد قهوه ای بود و تیپ مهراد مشکی…. برای اولین بار توی دلم یه پسر و تحسین کردم…. آراد واقعا خوشتیپ بود… مهراد با صدایی که...
View Articleرمان شاید تلخ شاید شیرین – 5
❤ رمـــــان شــاید تلخ شـــاید شیرین ❤ قسمـت 5 در ادامه مطلب با کلی بحث و منظره که دقیقا یک ساعت و نیم طول کشید, قرار شد آراد بره آمریکا, چون هم دکتره خیلی خوبی بود هم اینکه تو آمریکا...
View Articleرمان شاید تلخ شاید شیرین – 6
❤ رمـــــان شــاید تلخ شـــاید شیرین ❤ قسمـت 6 در ادامه مطلب باورم نمی شد…. بعد از گذشتِ ۹ سال حالا روبروی زیباترین کاخِ این شهر ایستاده بودم… بینهایت این خونه رو دوست داشتم…. من تمامِ...
View Articleرمان شاید تلخ شاید شیرین – 7
❤ رمـــــان شــاید تلخ شـــاید شیرین ❤ قسمـت 7 در ادامه مطلب با صدای زنگ گوشیم از خواب پریدم…. الهی هر کی هستی بری زیره تریلی….الهی وقتی خوابی کناره گوشت بولدوزر روشن کنن….الهی ماهیتابه صاف...
View Articleرمان شاید تلخ شاید شیرین – 8
❤ رمـــــان شــاید تلخ شـــاید شیرین ❤ قسمـت 8 در ادامه مطلب بدون اینکه اخمامو باز کنم گفتم: -خب؟؟؟ یه کم دست دست کرد وبعد از کمی مکث گفت: -نمی دونم چطور باید توضیح بدم..شاید اگه اینارو...
View Articleرمان شاید تلخ شاید شیرین – 9
❤ رمـــــان شــاید تلخ شـــاید شیرین ❤ قسمـت 9 در ادامه مطلب با عصبانیت لباس عروسو با لباسای خودم عوض کردم… همینطور داشتم زیر لب به آراد و به خودمو به بخت گندم فحش می دادم: -وای من تا کی...
View Articleرمان شاید تلخ شاید شیرین – 10
❤ رمـــــان شــاید تلخ شـــاید شیرین ❤ قسمـت 10 در ادامه مطلب با کلافگی طول و عرض خونه رو طی می کردم…اصلا نمی تونستم مغزمو متمرکز کنم و همش فکر و خیالای مزخرف تو سرم رژه می رفتن…روی صندلی...
View Articleرمان شاید تلخ شاید شیرین – 11
❤ رمـــــان شــاید تلخ شـــاید شیرین ❤ قسمـت 11 در ادامه مطلب مهراد زودتر خودشو جمع و جور کرد و روبه من پرسید: -شما همو می شناسین???? تعجبم جاشو به خشم داد و باعث شد صورتم سرخ بشه…تو عمق...
View Articleرمان شاید تلخ شاید شیرین – 12
❤ رمـــــان شــاید تلخ شـــاید شیرین ❤ قسمـت 12 در ادامه مطلب زمان تو یک ثانیه استپ کرده بود و من همچنان خیره ی اون دوتا گوی مشکی بود….با خم شدن نیم تنش به سمتم و گذاشتن دستاش روی شونم به...
View Articleرمان شاید تلخ شاید شیرین – 13
❤ رمـــــان شــاید تلخ شـــاید شیرین ❤ قسمـت 13 در ادامه مطلب با صدای باز شدن در هردو سر بلند کردیم و نگاهمونو به باران و مهراد که هراسون اومدن طرفمون دوختیم…..باران مستقیم سمت من اومد و...
View Article