❤ رمـــان جدال بین اسمس و اممس ❤ قسمت 14 در ادامه مطلب رفته بودم دنبال مهرا که دیدم…ای وای من سیاوش در خونشونو باز کردو اومد بیرون…ازتیپش معلوم بود داره میره دانشگاه!!! با سر بهش سلام دادم که اونم بایه لبخند سرشو تکون داد… همون موقع مهرارسید…رفتم جلو […]
↧