Quantcast
Channel: بوستان رمان »دانلود رمان
Browsing all 577 articles
Browse latest View live

رمان چشمک 1

رمـــــان چـــــشــــمـــک   نویسنده:star       آهــای سرنــوشت!!!   اســکار حــــق توســت !!!   سال هاست مـــرا فیلم کرده ای…       راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست آنجا جز آن که جان بسپارند ، چاره...

View Article


رمان آقای مغرور خانوم جذاب 8

رمان آقای مغرور خانوم جذاب   قسمت 8 در ادامه مطلب       از تو نوشتن کار عاقلانه ای نیست!   میتـــرســـم   کســـی جــز مــن عاشـقـت شود !!       نشستم صندلی عقب وتارسیدن به کارخونه حرف نزدم.متین و سورن...

View Article


رمان آقای مغرور خانوم جذاب 20

رمان آقای مغرور خانوم جذاب   قسمت 20 در ادامه مطلب       گاهی نیاز است دکتر به جای تجویز   یه مـشـــت قــرص برایتـــ   فــــریــــــــــاد   تجــویـز کـنـد     تمام اعضای باند نصیری دادگاهی شدن.تمام...

View Article

رمان آنتی عشق 5

رمان آنتی عشق   قسمت 5 در ادامه مطلب       تو را خدا نمیخواهد که برگردی !!!   وگــرنه آمـــــــدن   نه بــال میخواهـــد   نـه کـفــش و عـصــای آهـنـیـن !     تو همون نگاه اول ازش خوشم اومد . من یه عمر...

View Article

رمان من نامادری نیستم – 8

  رمــان من نـامــادری نیستم   قسمت 8 در ادامه مطلــب       بسته ی استامینوفن و از تو کابینت بیرون آوردم و یکی از قرصا رو جدا کرده و خوردم …. _بازم سرتون درد میکنه؟ برگشتم طرفش _بله _ نمی خواید برید...

View Article


رمان دوشم دالی؟ – 1

    رمـــان دوشم دالی؟   به قلم زیبای : غزلک   قسمت 1 در ادامه مطلــب   منبع: سایت نود و هشتیا       خلاصه: ی دختر شر و شیطون به اسم ایدا که یه غم خیلی بزرگ تو زندگیش داره …غم از دست دادن پدر…پدری که...

View Article

رمان دوشم دالی؟ – 2

  ❤   رمـــان دوشم دالی؟  ❤   قسمت 2 در ادامه مطلب         ارشام سر افراز …سرافراز ارشام ….ی دفعه جیغغ کشیدم _اااااااررررررشششششاااام ارشام هم که از جیغ من ترسیده بود ماشینو.مسزنه و کنار و میگه...

View Article

رمان دوشم دالی؟ – 3

  ❤   رمـــان دوشم دالی؟  ❤   قسمت 3 در ادامه مطلب       سیدم خونه دم در خواستم کلید بزارم که دوتا جفت کفش مزدونه دیدم…این کفشای…واااییی…اخ جووووون …با کلید تند تند باز کردم در و تا اومدم تو خونه بدون...

View Article


رمان دوشم دالی؟ – 4

  ❤   رمـــان دوشم دالی؟  ❤   قسمت 4 در ادامه مطلب       سایه ی ی اسب میبینم.کسی که سوارشه سرعت اسبشو با اسبم هماهنگ میگنه…میبینم ی پسر هیکلی,چهارشونه مثل ارشام فقط رنگ چشماش مشکیه _با ی مسابقه چه جوری...

View Article


رمان دوشم دالی؟ – 5

  ❤   رمـــان دوشم دالی؟  ❤   قسمت 5 در ادامه مطلب         فردا اوا مرخص شد .اوردیمش خونه مامان عین پروانه دورش میچرخید .اوا فعلا نمیره سرکار و به جاش کارکناش کار میکنن! امروز سه شنبست..حالم از سه شنبه...

View Article

رمان دوشم دالی؟ – 6

  ❤   رمـــان دوشم دالی؟  ❤   قسمت 6 در ادامه مطلب         ارشام_خیله خب گوش کن پس بعد مکثی شروع میکنه _تا اونجایی گفتم که بابات تصادف کرد .اره? بغض میکنم .سرمو به معنای اره تکون میدم . _ بزار اول بگم...

View Article

رمان دوشم دالی؟ – 7

  ❤   رمـــان دوشم دالی؟  ❤   قسمت 7 در ادامه مطلب       کوروش ی ابروشو انداخت بالا _جا به جا کنی? ی لبخند ملیح زدم _اره …میخوام اون کامپیوتره توی شرکت برای ردگم کنی باشه…و اطلاعت فقط به خودم دسترسی...

View Article

رمان دوشم دالی؟ – 8

  ❤   رمـــان دوشم دالی؟  ❤   قسمت 8 در ادامه مطلب         با شنیدن صدا کپ کردم _سلام خانوم مهندس,! دوباره همون صدای اشنا …..فقط صدا. .. _ش..شما? ی قهقهی بلند میزنه _نگو نشناختی! این …این همونه که با...

View Article


رمان دوشم دالی؟ –قسمت آخـــر

    رمـــان دوشم دالی؟   به قلم زیبای : غزلک   قسمت آخر در ادامه مطلــب   منبع: سایت نود و هشتیا     خشکم زد …نه …اون نباید الان ما رو.میدید …چشمامش گرد شد …و بعد با عصبانیت رفت تازه به خودم اومدم جیغ...

View Article

رمان در چشم من طلوع کن – 4

  ❤   رمـــان در چشـم من طلوع کن  ❤   قسمت 4 در ادامه مطلب       فصل 9 صدای زنگ آیفون شوکت را سراسیمه از جای کند. با شور و هیجان زایدالوصفی به سمت حیاط دوید و در آستانه در منزل بی محابا فرزندش را در...

View Article


رمان در چشم من طلوع کن – 5

  ❤   رمـــان در چشـم من طلوع کن  ❤   قسمت 5 در ادامه مطلب       چشم گشود، اما دست و پا و دهان بسته اش مانع از هر حرکتی بود.. در تاریکیِ مطلق فضای کوچک صندوق عقب آه از نهادش برخاست و در حالیکه که از بی...

View Article

رمان در چشم من طلوع کن – 6

  ❤   رمـــان در چشـم من طلوع کن  ❤   قسمت 6 در ادامه مطلب       باران شدت گرفته بود و فاصله چند متری به سختی دیده می شد. موتور را متوقف ساخت و نگاهش را به اطراف چرخاند. در ظلمت شب و آسمان بارانی جهت...

View Article


رمان در چشم من طلوع کن – 7

  ❤   رمـــان در چشـم من طلوع کن  ❤   قسمت 7 در ادامه مطلب       با اولین پرتوهای طلایی رنگ خورشید، در صبحی دیگر، کیان راجع به محیط اطلاعاتی را در اختیار غزاله قرار داد و گفت: – در شیب تندی قرار داریم....

View Article

رمان در چشم من طلوع کن – 8

  ❤   رمـــان در چشـم من طلوع کن  ❤   قسمت 8 در ادامه مطلب       فصل 19   احساس گرمایی مطبوع روی گونه ها وادارش کرد تا پلکهایش را باز کند. وقتی چشم گشود از دیدن یک سقف بالای سرش به وجد آمد و لبخندی از...

View Article

رمان در چشم من طلوع کن – 9

  ❤   رمـــان در چشـم من طلوع کن  ❤   قسمت 9 در ادامه مطلب         کیان در اثر بی احتیاطی خودش غافلگیر شد . بدون اسلحه و کاملا بی دفاع. بدون هیچ عکس العملی دستها را بالای سر برد و به لهجه افغانی گفت :...

View Article
Browsing all 577 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>