❤ رمـــــــان رســــــوب ❤ قسمـت 16 در ادامه مطلب کیان چیزی نگفت. هلن کیفش را گرفت و جلو تر از کیان از اتاق خارج شد. کیان با دیدن هانا که مقابل کلینیک مشغول نوشیدن اب هویج بستنی اش بود لبخندی زد وگفت:هنوز تموم نشده … هلن با غر گفت: […]
↧