❤ رمـــــان ضجـه های ویرانی مـــن ❤ قسمـت 11 در ادامه مطلب شام خورده شد ، تو ارامش ، با لبخندهای ایلیا و نگاه های عرفانه اینکه ایلیا من رو انقدر لایق دونسته تا دوست دخترش رو نشونم بده اینکه این دختر انقدر با احترام و مهربون باهام رفتار […]
↧