❤ رمـــــان المـــــــاس ❤ قسمـت 40 در ادامه مطلب من که حسابی کیف کرده بودم از اینهمه تعریف نمی تونستم جلوی خنده م رو بگیرم .غذامون رو که خوردیم بردیا بهم نگاه کرد. بردیا :چه کارهایی کردید و چی ها مونده؟ من :حلقه و سرویس که گرفتیم .الان دنبال لباس […]
↧